کویر عطش

ازکویر امده ام چشمم ازخاطره ریگ پر است ابر من باش و دلم را بتکان

کویر عطش

ازکویر امده ام چشمم ازخاطره ریگ پر است ابر من باش و دلم را بتکان

یک شعر هم از خودم

اینجا یکی از شعرای خودمو نوشتم

 روزهایم کاش دفتر می شدند  

لحظه ها چون برگ هایش زود پرپر می شدند 

سطر های دفترم ساعات من 

سطرهای خسته ام ای کاش اخر می شدند 

نظرات 3 + ارسال نظر
علیزاده جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 http://pishraft1.blogsky.com

سلام شعرت واقعا بد بود منو باش وقت خودمو تلف چی کردم.
خوب بلدم برینم تو ذوقت ها؟

عبدالله پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:13

به جای اینکارا بشین درستو بخون-کسی دیگه به شعر پول نمیده.
برو خجالت بکش.

مهدی دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 http://www.zangefarsi.mihanblog.com

سلام دوست عزیز
وبلاگ عالی داری

درضمن بدون اینکه به نظرات علیزاده و عبدالله توجهی کنی به شعر گفتن ادامه بده.

درسته شاید شعرت خالی از عیب و ایراد نباشه ولی همه ی شاعرا از این جا شروع کردن

موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد